اولین آرایشگاه ریحانه خانوم
22 شهریور دقیقا یک رو زقبل از 14 ماهگیت تو رو بردم آرایشگاه . از چند روز قبل میخواستم ببرم که نمیشد آخه ارایشگر نبود اون روز بعد از اینکه از خونه بابایی برگشتیم ساعتای سه و نیم به بابا گفتم ی نگاه بندازیم اگه باز بود ببریمت که باز بود و بابا دم در منتظر شد تا سر دخملمون رو خوشکل کنند . خیلی گریه کردی و 4 نفر دورت بودند و برات آهنگ میذاشتند و صحبت میکردند تا وایستی و ساکت بشی بالاخره کوتاه شد ولی تا اخرش گریه کردی و به هیچ عنوان ساکت نشدی آرایشگر پری خانوم خیلی ماهر بود که تونست کوتاه کنه ...
نویسنده :
مامان ریحانه
9:24